ساعتی پیش، «خالد بن احمد آلخلیفه»، وزیر امور خارجه سنگینوزن اما سبکمغز بحرینیها که در حدود 4 سال است دولتش به سرکوب مردم خود اشتغال دارد و تا سال 1350 یکی از استانهای ایران محسوب میشد، از قطع روابط دیپلماتیک منامه با تهران خبر داد. وی پس از آن این کار را کرد که یک شب قبل، همتای سعودی او نیز از قطع روابط با ایران خبر داده بود. هر دو کشور به هیاتهای دیپلماتیک ایران در ریاض و منامه 48 ساعت فرصت دادهاند تا خاک این کشورها را ترک کنند، هرچند که روابط ایران با عربستان و بحرین از سال 2011 به این سو، بهشدت متشنج بوده است و روابط دیپلماتیک اگر هم بوده، آرامشی در آن نبوده. وزن این کشورها نه از بعد تاریخی – تمدنی و نه از بعد فرهنگی – سیاسی - هویتی در سطح ایران نیست؛ تنها در بعد اقتصادی است که این کشورها با تکیه بر نفت تا حدودی برای خود جا بازکردهاند. دیپلماسی ایران پس از انقلاب، تجربیات زیادی از فراخوانده شدن سفرا از این کشور دارد، آن هم کشورهایی با مرزهای واقعی و مدعی نفوذ بینالمللی، نه کشورهای مجعول برآمده از تحولات نظام بینالمللی. پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال 1358، روابط ایالات متحده با ایران قطع شد. پس از اعلام حکم ارتداد سلمان رشدی از سوی امام راحل (ره) و همچنین پس از صدور حکم دادگاه میکونوس در سال 1376، هر دو بار کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فراخواندند. در قیاس با آن سوابق و تجربیات، فراخواندن سفرای کشورهای عربی از ایران که ممکن است تنها به عربستان سعودی و بحرین هم محدود نشوند، شبیه به یک شوخی است. هرچند اقدام گروهی در ورود به سفارت عربستان سعودی در تهران قابل تایید نیست، اما کوتهفکرانه خواهد بود اگر این شیطنتهای ارتجاع عربی را تنها ناشی از اقدامی بدانیم که دولت و قوه قضائیه ایران خود پیش از همه با آن برخورد کردند. مساله نگاه فرقهای و تمایل به راهاندازی تقابل فرقهگرایانه با ایران است که سعودیها از ابتدای انقلاب اسلامی به آن تمایل داشتند و اکنون بهترین فضا را برای آن یافتهاند. تجربه دولت اصلاحات در ایران در تلاش برای تنشزدایی با سعودیها و شکست آن نشان داد که عربستان سعودی و همسلکانش در خاورمیانه هیچ تمایلی به تنشزدایی با ایران ندارند چون دیدگاه آنان مبتنی بر افتراق بین شیعه و سنی است. حملات پنجساله به متحدین ایران در خاورمیانه هم درست در راستای همین فرقهگرایی است. بدون هیچ تعارفی، گروهی از کشورهای منطقه بهسرکردگی رژیم سعودی به دنبال ایجاد جنگ شیعه و سنی در خاورمیانه هستند و گروههای تروریستی متصل به آنها نیز صراحتا سخن از جهاد علیه شیعیان بر زبان میآورند، آن هم با القابی نظیر «رافضی و صفوی». نوع دیپلماسی و ادبیات بهکار گرفته شده در برابر این کشورها هم در دولتهای سابق و هم در دولت فعلی دیپلماسی همراه با نرمش بوده است که ظاهرا به طغیان بیشتر طرف سعودی منجر شده است. در همین دولت فعلی، سخنان هتاکانه مکرر وزیر خارجه جدید عربستان که سیاستهایش کاملا در راستای مواضع باند محمد بن سلمان در ریاض است هرگز با پاسخ درخوری مواجه نشد و اکنون نتیجه آن بهوضوح قابل مشاهده است. دولت فعلی در سودای همان تنشزدایی دوران اصلاحلات بهنظر میرسد که حتی اگر آن زمان سیاست عاقلانهای بود اما در حال حاضر با بالا گرفتن نگاهها و تنشهای فرقهای اصلا نمیتواند کاربرد داشته باشد. این روند شاید با برخی دیگر از کشورهای عربی هم ادامه یابد اما پیش از هرچیز باید به این نکته اشاره کرد که این سفیر خارج کردنها و سفیر اخراج کردنها، در مجموع نمیتواند ایران را تحت تاثیر چندانی قرار دهد. سفرای اروپایی هم نتوانستند با خروج خود از ایران به صلابت ایران در منطقه خللی وارد کنند. بهخاطر دارم که سال 1376 و پس از خروج سفرای اروپایی از ایران، هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ایران این سفرا را به پرندگانی تشبیه کرد که روی درختی تنومند نشسته بودند و برخاستن آنها تکانی به درخت نخواهد داد. اگر آن سفرا پرنده بودند، سفرای شبهجزیره و امثال آنها، حشره هم محسوب نمیشوند. منطقه شلوغ شده است، از سوریه تا عراق و لبنان و یمن. در چنین شرایطی، قورباغههای منطقهای هفتتیرکش شدهاند. نباید از این سر و صداها هراسی به دل راه داد که شان تمدن تاریخی ایران، فراتر از چند کشور عربی برآمده از جنگهای جهانی است. یادمان نرود که تمام این کشورها و بررگتر از اینها 8 سال با ایران جنگیدند و به جایی نرسیدند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، خانواده بخش کوچکی از اجتماع است که ویژگیهای منحصر به فردی دارد. خانواده میدان عمل است. هر کسی هر چه هست همان اندازه قدر و قابلیت دارد که در خانواده از آن برخوردار است. کسی که برای خانواده خود خیری ندارد، بیرون از خانواده هم اطرافیان برایش ارزش قائل نیستند، هر چند بسیار ظاهر سازی کند.
گاهی تحصیلات بالا، جمال زیبا، مال زیاد و ... به جای آنکه امتیازی برای خانواده باشد، بلای خانواده می شود. در این صورت چندان امتیازی در وجود صاحب این هنرها نیست. همه ی محاسن و فضایل ما باید در جهتی باشد که خیر و نیکی ما را در خانواده افزایش دهد.
هنر آن است که قبل از هر چیز در خدمت خانواده به کار گرفته شود و موجب اعتلای خانواده شود. و به هر حال به نوعی منفعتش نصیب خانواده گردد. اگر یکی از زوجین به خاطر تحصیلات، شغل یا هنرش، خانواده ی خود را تباه کرده است، هرگز خیری در تحصیل و هنرش نیست. آن هنر، وبال گردن است و کمالی برای شخص محسوب نمی شود. اگر خیر بود قبل از هر چیز خیربودنش را در اوضاع خانواده نشان می داد. مگر می شود آتشی افروخته باشد و اطرافش گرم نشده باشد اما دورترها را گرما بخشیده باشد. اگر به نزدیکان حرارتی نرسیده اصلا آتشی در کار نیست. نمایشی فریبنده است.
نیکی به اهل خانواده
در اجتماع هر کسی می تواند با رفتارهای فریبنده جلب توجه کند و خود را بیش از آنچه هست، نشان دهد اما در خانواده هر کسی همان چیزیست که واقعا هست.
بنابراین بهترین افراد در خانواده، وقتی می توانند بهترین در اجتماع باشند که خانواده شان بتواند به آنها تکیه کند. لذا از این حدیث نبوی از دو جهت می توان سود برد، یکی اینکه به اهمیت خانواده و نیکی به اهل خانواده بیشتر توجه نماییم و بدانیم که قبل از هر چیزی مسئول خانواده و اهل بیت خود هستیم، دوم اینکه با کمک این حدیث، خود و دیگران را بهتر بشناسیم.
پدری که در بیرون از خانواده بسیار با نفوذ و با اخلاق است اما در خانواده به خاطر کم حوصلگی و بداخلاقی از محبوبیت و نفوذ بسیار کمی برخوردار است، اگر چه پزشک و متخصص باشد در نزد خانواده اش چندان فرد شایسته ای نیست. او اگر واقعا هنری دارد، اول باید این را در آینه ی خانوداه متجلی کند.
دوستی می گفت، همسر من دکترای فیزیک دارد و شاگردان زیاد و شان بالایی در جامعه دارد.
اما در خانه از خوش رفتاری و هدایت نوجوان خود عاجز است و دائم با او می جنگد و من مجبورم همیشه واسطه ی بین این پدر و فرزند باشم. در این خانواده، مادر اگر چه تحصیلات زیادی ندارد، حقیقتا از همسر خود باهوش تر و شایسته تر است چرا که خردمندان، اصول را فدای فروع نمی کنند. برای هر انسانی خانواده جزء اصول است. چنین زنی برای خانواده اش بهتر است و در حقیقت هم از شخصیت قوی تر و ممتازتری نسبت به همسر خود برخوردار است.
پدر و سرنوشت یک زندگی
پدری که خانواده اش را با هوشیاری و خوش خلقی طوری هدایت می کند که هر یک از اعضای خانواده به خاطر مدیریت و فداکاریهایش به نوعی به خوشبختی دست می یابند، بهترین افراد جامعه است، هر چند یک کارگر ساده باشد. مادری که خود را فدا کرده تا دیگر اعضا خانواده به خواسته های خود برسند، در حقیقت فهمیده ترین عضو خانواده است. او قربانی و محروم نیست،او از همه بهتر است. دیگر اعضای خانواده هر چه بیشتر شبیه به او شوند شایسته تر شده اند.
اگر می خواهید گامی در جهت اعتلای اخلاق خود بردارید، سعی کنید بیشترین سهم را در خیر و نیکی در خانواده داشته باشید. صاحب روشهای پسندیده و عادات خوبی باشید که موجب پایه گذاری اخلاقهای خوب در خانواده شود. علاوه بر امتیازهای اخلاقی، سعی کنید، بیش از همه شما برای رفاه اهل خانواده بکوشید. هر که خانواده اش از زحمات او در رفاه و آسایش اند، صاحب اخلاق بهتر و شخصیت بالاتری است و نزد خداوند محبوبیت بیشتری دارد.
بنابراین در عمق خانواده ی هر کسی می توان به خوبی به این مطلب رسید که بهترین مردم همانهایی هستند که برای خانواده شان بهترین باشند. غیر از این هر چه هست، ظاهر سازی و فریب است.
منبع: تبیان