تعرف علم
علم در تعریف خود به دو معنا به کار می رود :
1. علمی که از طریق تجربه و حس است که علوم تجربی خوانده می شود و معادل کلمه scienceدر زبان انگلیسی است.
2. علمی که به موارد غیر تجربی نامیده میشود و معادل کلمهknowladge است.در این معنا کلیه علومی که به طریق تجربی قابل کشف نیستندمصداق پیدا می کنند.
علم تجربی:
در دوره رنسانس یا نوزایی در تاریخ غرب تفکراتی پیدا می شود که به متفکرینی چون گالیله ، نیوتن، دکارت، هیوم،کانت و.... میرسد که بر وجهه تجربه کردن دنیا بر میگردد.این تفکر که در تقابل با سنت گذشته خود است باعث شکل گیری تمدنی نوین در غرب شد. علم تجربی علمی است که قابل مشاهده و اندازه گیری و سنجش باشد . این متد که پوزیتیویسم نیز خوانده می شود تا بدانجا پیش رفت که منکر هر گونه شناخت و تعلم غیر از تجربه شدند. فلسفه تقلیل پیدا کرد به فلسفه تجربی گرا ، عقلانیت حاضر در این تفکر منتهی شد به عقلانیت ابزاری و تجربه نگر ، محوریت قرار گرفتن انسان در هستی (اومانیسم) ، متکی شدن بی حد و حصر به عقل بشری (rationalism)و جدا شدن و از هم گسیختن ارتباط با متافیزیک ، وحی و خداوند(سکولاریسم) . مکاتب این دوران با عنوان مکاتب پوزیتیویستی (تجربی) شناخته میشوند.
در دوره رنسانس تفکراتی شکل گرفت که با توجه به اینکه در تقابل با سنت خود قرار می گیرد مدرنیته نامیده میشود. به طور کلی طرفداران مدرنیته این واژه را به مدتی اطلاق میکنند که با انهدام و زوال نظام کهن، مبانی تازهای در گسترة تمدن و فرهنگ غربی آغاز شد و چیرگی انسان بر کلیة شئون هستی از ویژگیهای آن شناخته شد.
ژان پوکلن از تئوریسینهای بزرگ و مدافعان سرسخت مدرنیسم در کتاب خود ”دربارة مدرنیسم“ مینویسد: زیر ساخت اصلی مدرنیسم عقلانی شدن سطوح مختلف زیست اجتماعیاست. اما عقلانیتی که پوکلن و دیگر شارحان مدرنیسم به آن اشاره میکنند چیست؟ اینعقلانیت بر محور خرد در دنیای غرب متکی است و هر آنچه که با این خردابزاری مطابقت نداشته باشد مردود است و درست همین تفکر است که راه را بر تاختن بر شیوههای دیگر تفکر بازمیکند .(اف چالمرز)
از نظر بسیاری از متفکران علوم اجتماعی مدرنیسم دورانی تاریخی است که پس از رنسانسفرهنگی اروپای پس از قرون میانی آغاز شد. در این دوران چهرة زندگی بشر در اروپا تغییراتشگرف و اساسی کرده است. از مهمترین حوادث این دوران پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی جدید، وقوع انقلابهای دموکراتیک در اروپا، استقلال آمریکا و گسترش نظام اقتصادی مبتنیبر مبادلة کالا در سراسر جهان و افزایش تدریجی دین گریزی (سکولاریسم) است. پرسش مهمدربارة این دوران آن است که چه چیز اندیشة بشر را در این دوران از دوران دیگر متمایز میکند و پاسخ آن همان چیزی است که «پروژه فکری مدرنیسم» یا «اندیشة روشنگری» نام گرفته است. اصطلاح عصر روشنگری گاه با دوران مدرن به یک معنا به کار میرود. پروژة فکری مدرنیسم در معنای کلی و فلسفی یعنی آرمان حاکمیت فرد بر زندگی فردی و اجتماعی انسان. به بیان دیگرعنصر اصلی پروژة فکری و فلسفی مدرنیسم خردباوری است از ویژگیهای مدرنیسم در عرصة اجتماع سکولاریزاسیون یا زمینی شدن و علمانی گردیدن سنت و فرهنگ است که عبارت است از اینکه اختیار تفسیر، توجیه و پاسداری از سنت ازحوزههای دینی جدا شده و به قلمرو عرفی جامعه منتقل میشود.
پوزیتیویسم دستاورد مدرنیته
استناد به عقل در مقام مرجع نهایی مشروعیت، ناگزیر گرایش به دینگریزی و انسان باوریرا نیز همراه داشت. یک روایت از دینگریزی مدرن زیر نام پوزیتیویسم شناخته شده است که ریشة آن را میتوان در فلسفه دیوید هیوم جستجو کرد.
پوزیتیویسم، صورتی از اندیشه ی مدرن غربی است که معتقد است در حوزه معرفت شناسی فقط از طریق حواس و بهره گیری از روش های تجربی می توان به شناخت امور (صرفاً محسوس) دست یافت و هیچ نوع امکانی برای شناخت امور مجرّد و غیر محسوس و غیر جزیی (کلّی) وجود ندارد.
بنابراین ویژگی های پوزیتیویسم را می توان این گونه بیان کرد:
h منکر وجود هر نوع دریافت اشراقی یا ادراک عقلانی کلی است.
h به اصالت ذره و جزیی نگری معتقد است.
h تنها روش ادراک امور را روش تجربی – آزمایشگاهی (آمپریستی) می داند.
h هر نوع قضیه ی معرفت شناسانه را که از طریق روش حسی – تجربی قابل مطالعه نباشد،مهمل یا (غیر علمی) می نامند
h اساس روی کرد علوم جدید (اعم از علوم طبیعی یا علوم انسانی) پوزیتیویستی است.
تجربه گرایی به عنوان یگانه راه شناخت و داوری بین علوم در غرب مطرح است تا جایی که یکی از تجربه گرایان گفته که تا حقیقت زیر تیغ جراحی من نیاید قبولش ندارم.
این تفکرات که ابتدا در فلسفه نمود پیدا کرد کم کم وارد قلمرو علم شدو آنرا تحت تاثیر قرار داند. در دوران مدرن ِغرب شکل گیری مبحثی به نام ”ساینتیسم ” یا علم پرستی اوج می گیرد و بشر مدرنیته علم را حلال همه مشکلات پیش روی خود می داند و معتقد است که با علم و عقل بشری به سعادت دست پیدا خواهد کرد تا جایی پیش رفتند که مدعی شدند هیچ علمی غیر علم تجربی وچود ندارد وهر آنجه در سیطره تجربه و مشاهده و اندازه گیری نیاید غیر علمی است
- ۹۴/۰۷/۲۶